داستانی از دسیسه های سیاسی و جاه طلبی های شخصی… یکی از داستان های گیج کننده تر و در واقع شگفت انگیزتر از تاریخ معاصر آمریکا.” — نیویورک تایمز
سام واترستون در این سریال تحسین شده هفت قسمتی و ساخته شده در سال 1980 و برنده جایزه بفتا و امی و گلدن گلوب، معمایی را که جی رابرت اوپنهایمر، فیزیکدان آمریکایی که اغلب از او به عنوان “پدر بمب اتمی” یاد می شود، بررسی می کند. این نمایش گیرا پیچیدگی خارقالعاده تفکر دانشمند و معضلی که او با آن روبرو بود را به طور کامل بررسی میکند. این سریال دسیسه ها، تنش های سیاسی و مبارزات شخصی را در هم می آمیزد تا روایتی واقعا قانع کننده خلق کند.
هنگامی که در اواخر دهه 1930 این خبر در ایالات متحده منتشر شد که آلمان به موفقیت چشمگیری در شکافت هسته ای دست یافته است، این نگرانی نازی ها را از ساخت یک ابرسلاح هسته ای جدید تشدید کرد. ایالات متحده در آستانه ورود به جنگ جهانی دوم است و دولت برای توسعه اولین بمب اتمی فشار می آورد. نخبگان علمی جهان به رهبری فیزیکدان برجسته جی. رابرت اوپنهایمر، با تب و تاب در کمپ مخصوص ساخته شده و مهر و موم شده در لوس آلاموس با هزینه هنگفت پروژه فوق سری منهتن کار می کنند.
در سال 1945، با وجود تسلیم آلمان و تسلیم قریب الوقوع ژاپن، ایالات متحده تصمیم گرفت قدرت خود را به نمایش بگذارد. ناکازاکی و هیروشیما در آتش جهنم هسته ای با خاک یکسان شده اند. جی رابرت اوپنهایمر در این مسابقه پیروز شد و به عنوان پدر بمب اتمی، به یکی از تأثیرگذارترین دانشمندان در دولت پس از جنگ ایالات متحده تبدیل شد. اما موضع انتقادی نوظهور او در مورد سلاح های کشتار جمعی و گذشته متمایل به چپ او را در تیررس اف بی آی در دوران ضد کمونیستی مک کارتی قرار داد و در نهایت او مظنون به این شد که شاید یک مامور شوروی باشد. یک دهه بعد، در اقدامی خارقالعاده برای بازپروری سیاسی، بالاترین افتخار در حوزه کاری خود، جایزه انریکو فرمی توسط پرزیدنت جانسون به او اعطا شد. آیا آمریکایی ها سعی داشتند وجدان ناآرام خود شان را به اعطای این جایزه آرام کنند؟
این مجموعه جذاب، بخش بزرگی از تاریخ معاصر را بر اساس داستان زندگی جی رابرت اوپنهایمر، یکی از توسعه دهندگان بمب اتمی برای ایالات متحده باز می کند. علاوه بر واقعیت ها و تحولات تاریخی، احساسات و انگیزه های شخصی بازیگران مهم نیز در حال روشن شدن است. ما شور و شوق اوپنهایمر جوان برای فیزیک و امکانات آن، میل مشروع او برای متوقف کردن فاشیسم مطلقاً بی وجدان آلمانی، ساده لوحی او – به دنبال وحشت پس از کشتارهای دسته جمعی در ژاپن – را تجربه می کنیم و تجربه می کنیم که چگونه ناجی غرب آزاد قربانی مک کارتیسم ضد آزادی شد.
با گذشت زمان، همانطور که اوپنهایمر شروع به درک مقیاس سلاحی که به توسعه آن کمک کرده است شد، به طور فزاینده ای در مورد استفاده نهایی از آن دوسوگرا و حتی خصمانه می شود. بزرگترین تراژدی اوپنهایمر این بود که او نتوانست آینده را از اختراع خود نجات دهد.
“اپنهایمر” به مسائل مهم اخلاقی پیرامون پیشرفت های علمی و تأثیر آنها بر جامعه نور می تاباند. بینندگان را وادار می کند تا در مورد موضوعاتی مانند قدرت، مسئولیت و پیامدهای اعمال خود فکر کنند. «اپنهایمر» جذاب، قابل تامل و بازی فوقالعاده برای علاقه مندان به تاریخ، طرفداران درامهای شخصیت محور و هر کسی که به دنبال کاوشی جذاب از سفر یک انسان در یک دوره پرفراز و نشیب است، باید تماشا شود.
قسمت 1:
1938: رابرت اوپنهایمر، استاد فیزیک در برکلی، کالیفرنیا، به شدت – و نه همیشه خوشحال – با دانشجویان، سیاست و کارهای علمی خود درگیر بود، زمانی که کشف شکافت هسته ای و کیتی هریسون با هم ترکیب شد و مسیر زندگی او را تغییر داد. کار اوپنهایمر او را با یک سری از سازمان های کمونیستی در ارتباط می کند. کشف این که آلمان در حال انجام آزمایشهایی با شکافت اتمی بوده است، نگرانیهایی را در آمریکا در مورد توسعه یک سلاح جدید قوی ایجاد میکند.
قسمت 2:
1942: با درگیر شدن کامل آمریکا در جنگ، اوپنهایمر تدریس را کنار گذاشت و درگیر مسابقه با آلمان برای تولید بمب اتمی شد. او با مرد مهمی آشنا شد: ژنرال لزلی گرووز. او پروژه “منهتن” را رهبری می کند که هدف آن تولید سلاح هسته ای است. اما آیا اوپنهایمر نیز قابل اعتماد است؟ مقامات FBI از ترس اینکه ممکن است خطری امنیتی به همراه داشته باشد، او را یادداشت می کنند. گرووز بدون دلهره اوپنهایمر را مدیر یک آزمایشگاه فوق العاده برنامه ریزی شده می کند.
قسمت 3:
1943: اوپنهایمر اکنون مدیر آزمایشگاه بمب اتمی لوس آلاموس است. با وجود مشکلات بسیار زیاد اولیه، او در مدت کوتاهی موفق شد دانشمندان بسیار ماهر را دور خود جمع کند. این تیم همچنین شامل ادوارد تلر و ارنست لارنس است. اما انجمن های کمونیستی گذشته او به FBI هشدار می دهند. تحت نظر ماموران امنیتی، “اپی” به دنبال دوست دختر سابق خود، ژان تاتلاک، که تهدید به خودکشی می کند، می گردد. ژان یکی از اعضای حزب کمونیست است. برای مقامات افبیآی، این دیدار – قطعاً بسیار خصوصی – توسط یک پیام رسان مخفی بسیار مشکوک است.
قسمت 4:
در تابستان 1944، جاسوسان به دفتر پروفسور فون ویزایکر در استراسبورگ نفوذ کردند و به آمریکا گزارش دادند که سلاح های معجزه آسایی که گوبلز اعلام کرد به هیچ وجه نمی تواند بمب اتمی باشد. با این وجود، اوپنهایمر پروژه ها را در لوس آلاموس با عجله شدید ترویج کرد. رقابت با آلمانی ها برای تولید سلاح اتمی به سرعت ادامه دارد. اوپنهایمر که در حال حاضر مشکلات امنیتی خود را پشت سر گذاشته است، اکنون با کارکنان خود و توسعه خود بمب با مشکلاتی مواجه است. اما جیمز تاک بریتانیایی ایده واقعاً درخشانی دارد – که به زودی عملی خواهد شد. در حالی که دانشمندان درباره چگونگی و آیا استفاده از بمب بحث می کنند، رئیس جمهور ترومن از وجود آن بی اطلاع است.
قسمت 5:
می 1945: اولین بمب اتمی در محل آزمایش در صحرای نیومکزیکو منفجر شد – یک تمرین لباس وحشتناک برای بمباران دو شهر ژاپن. اوپنهایمر فراخوانده می شود تا با وزیر جنگ درباره استفاده از بمب اتمی تقریباً تکمیل شده صحبت کند. اما آیا او با تردیدهای همکارانش موافق است؟ فروپاشی قریب الوقوع آلمان هیتلری به هیچ وجه با رئیس اوپنهایمر، لزلی گرووز، مطابقت ندارد. او افراد خود را به راه می اندازد – اما به زودی چیزی از آلمان باقی می ماند که ارزش انداختن یک بمب را داشته باشد. تا ماه مه، جنگ در اروپا به پایان رسیده است، اما مبارزه با ژاپن ادامه دارد. به همین دلیل است که وحشت به ژاپن می رسد: در 6 اوت 1945، یک بمب اتمی هیروشیما را نابود کرد، سه روز بعد بمب اتمی دیگری ناکازاکی را از بین برد.
قسمت 6:
1949: اواخر اکتبر، ادوارد تلر می خواهد تیم قدیمی را برای توسعه بیشتر بمب اتمی، بمب هیدروژنی، به دست آورد. پس از موفقیت او به عنوان پدر بمب اتمی، اوپنهایمر اکنون مشاور ارشد دولت در کمیسیون انرژی اتمی است. او در تلاش است تا کنترل تسلیحات هسته ای را برقرار کند تا وقایع ژاپن تکرار نشود. در همین حال، جو مککارتی جمهوریخواه شکار جادوگر واقعی را راهاندازی کرده است: هزاران نفر مظنون به کمونیست بودن هستند و خانواده اوپنهایمر، با ارتباطات چپگرایانهشان، جزو اولین هدفها هستند. اوپنهایمر اکنون در خط تیراندازی قرار دارد – به عنوان یک “تهدید برای امنیت آمریکا”.
قسمت 7:
دسامبر 1953: پس از افشای کلاوس فوکس، جاسوس هستهای، اوپنهایمر مظنون به ماموریت شوروی بود و رئیسجمهور مجوز امنیتی خود را تا بررسی کامل پروندهاش لغو کرد. او باید به افراد شورای امنیت پاسخ دهد. این فیزیکدان متهم به تاخیر در ساخت بمب هیدروژنی است که این به ضرر ایالات متحده است. اوپنهایمر باید بین استعفا یا مواجهه با یک جلسه امنیتی یکی را انتخاب کند. در سال 1954 او از حلقه مسئولین انرژی هسته ای اخراج شد. سالها بعد، یک خوشحالی برای یکی از غمانگیزترین چهرههای این قرن: در سال 1963 اوپنهایمر جایزه انریکو فرمی را دریافت کرد.
لینک کوتاه این صفحه: https://razfilm.ir/ofba
دیدگاهی ثبت نشده!!!